مطالعۀ تطبیقی ـ انتقادی ادراک حسی و رویکرد تاریخی به آن از دیدگاه فلوطین و سهروردی
الموضوعات : ریشهشناسی مکاتب و آراء فلسفی در ادوار قدیم و جدید
1 - دانشیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: ادراک حسی, ابصار, فلوطین, سهروردی, نظریه انطباع, نظریه شعاع,
ملخص المقالة :
چگونگی شناخت عالم خارج و کیفیت مواجهه ادراکات حسی انسان با اشیاء بیرونی، آغاز مباحث فلسفی است. فلاسفۀ بزرگ معمولاً مباحث ادراک حسی انسان را ذیل مسئلة ابصار مورد بررسی قرار دادهاند. پژوهش پیش رو به بررسی تطبیقی نظریات فلوطین و سهروردی در اینباره میپردازد و اثبات میکند که هر چند ایندو فیلسوف از حوزههای فلسفی جداگانهیی هستند و سهروردی نیز صرفاً به بخشی از آثار فلوطین، یعنی اثولوجیا دسترسی داشته، اما نظریات آنها در اینباره شباهت بسیاری به یکدیگر دارد. فلوطین و سهروردی هر دو از منتقدان جدی نظریات مطرح درباب ادراک حسی ـیعنی انطباع صورتهای علمی در قوای ادراکی (نظریة ارسطو و پیروان او) و انعکاس شعاع نوری از قوای ادراکی حسی و تلاقی آن با شیء خارجی برای تحقق ادراک (نظریة برخی از فلاسفة پیشسقراطی و افلاطون)ـ هستند. ایندو اندیشمند معتقدند با حضور معلوم نزد عالم و نبود هیچ مانعی، شیء خارجی مورد ادراک انسان واقع میشود. در این هنگام، نفس انسانی اضافۀ اشراقی حضوری نسبت به مدرَک پیدا میکند و درنهایت، ابصار اتفاق میافتد. هر چند این نظریه ابداعی بوده و ممکن است برخی از مشکلات فلسفی مطرح شده درباب ابصار را حل کند، ولی انتقاداتی نیز به آن وارد است؛ ازجمله اینکه در مورد همة ادراکات حسی ـمثلاً شنیدن صدایی از پشت دیوار یا استشمام بویی با وجود موانع و حجاب خارجی، دو بینی و...ـ کاربرد ندارد و نقض میگردد.