مقايسه نظريات منطقي – زبانشناختي فارابي با اصول و نظريات زبانشناسي معاصر
الموضوعات : ریشهشناسی مکاتب و آراء فلسفی در ادوار قدیم و جدید
1 - دانشگاه لرستان
الکلمات المفتاحية: فارابي نظريات منطقي ـ زبانشناختي زبانشناسي معاصر ,
ملخص المقالة :
هدف اصلي نوشتار حاضر، مقايسه نظريات منطقي ـ زبانشناختي فارابي با اصول و نظريات زبانشناسي معاصر است. بدينمنظور، ابتدا ضمن مروري بر نحوة پيدايش زبانشناسي و استقلال آن از علوم ديگر، به معرفي رايجترين حوزه ها و نظريات زبانشناسي معاصر و سپس به مقايسه و تطبيق نسبي نظريات منطقي ـ زبانشناختي فارابي با حوزهها، مفاهيم و نظريات يادشده ميپردازيم. ده قرن پيش از اين، فارابي علم زبان را در ميان علوم زمانه خويش مطرح كرد و حوزه ها، اصول و نظريات خاصي براي آن معرفي نمود که از جهات بسياري هم پوشاني اعجابانگيزي با نظريات زبانشناسي معاصر دارند. او همچنين در علم قوانين الفاظ مفرد ـ که سومين بخش از بخشهاي هفتگانه علم زبان از نظر اوست ـ به بررسي حروف، اصوات و واژگان به صورتي که در آواشناسي و مورفولوژي امروز آمده است، پرداخته و در علم قوانين الفاظ مرکب (چهارمين بخش علم زبان) نيز به بررسي نحوي جملات و عناصر موجود در آنها ميپردازد. نظريات وي در اين زمينه، انطباق عجيبي با دستور گروهساختي چامسکي دارد. فارابي با ايجاد تمايز ميان علم نحو و علم منطق، بين آنها نسبتي برقرار نمود که ميتوانست براي فلاسفه، منطقيون و نحويان بعد از خود درخصوص نظريات زبانشناسي معاصر همچون دستور جهاني و اصول و پارامترهاي آن، نظريه اسباب فراگيري زبان و فطري بودن آن و توسعه نظريه روساخت ـ زيرساخت زبان راهگشا باشد. نظريات او دربارة علم نحو و علم منطق و نسبت آن دو نيز ـ بشدت ـ مبتکرانه و راهگشاست و ميتوان رگه هاي روشني از برخي نظريات نوين، مانند مفهوم روساخت آوايي و زيرساخت معنايي جملات و نظريه فطري بودن زبان را در آنها يافت. در نوشتار حاضر به شرح اين نظريات و نسبت آنها با نظريات نوين زبانشناسي خواهيم پرداخت تا بتوانيم بر گوشه يي از نبوغ، وسعت نظر، دقت علمي و همت بلند اين دانشمند، فيلسوف و زبانشناس ايراني و اسلامي به روش علمي کورسويي افکنيم.