بررسي مذهب و مشرب کلامي يعقوب بن اسحاق کندي
محورهای موضوعی : ریشهشناسی واژگان (اتیمولوژی) فلسفی
1 - دانشگاه بين¬المللي امام خميني (ره) قزوين
کلید واژه: يعقوب بن اسحاق کندي ابوحنيفه مرجئه تشيع معتزله تشيع معتزلي ,
چکیده مقاله :
«یعقوب بن اسحاق کندی» یکی از چهرههای برجستهی علمی جهان اسلام است که معمولا به عنوان نخستین فیلسوف اسلامی از او یاد میشود. کندی برای نخستین بار در جهان اسلامی فلسفه را به عنوان یک علم مستقل مطرح کرد و علاوه بر ترجمه آثار مختلف در این زمینه به زبان عربی، در جهت معرفی و نشان دادن هماهنگی تفکر عقلی با آموزههای دین اسلام تلاش فراوان نمود. اگر چه گاهاً مشاهده میشودکندی را منتسب به دین یهود و یا مسیح کردهاند، اما شواهد و مدارک موجود حاکی از آن است که او معتقد به دین اسلام بوده است. همچنین در خصوص مذهب وی آراء متفاوتی وجود دارد. برخی او را پیرو ابوحنیفه، برخی شیعه و گروهی او را منتسب به مکتب معتزله دانستهاند. جستجو در شواهد و مدارک موجود نشان میدهد که کم و بیش دلایل اعتقادی و تاریخی برای نسبت دادن هریک از این مذاهب به کندی وجود دارد که با دقت نظر در این شواهد در خواهیم یافت که او پیرو نوع خاصی از تشیع رایج در زمانه وی با عنوان «تشیع محبی» و همچنین مکتب «معتزله بغداد» بوده است که ترکیب این دو گرایش، مذهبی را برای او به اثبات خواهد رساند که با عنوان «تشیع معتزلی» معرفی شده است.
Ya‘qub Ibn Ishaq al-Kindi is one of the prominent scientific figures of the Islamic world who is usually referred to as the first Islamic philosopher. He was the first to introduce philosophy as an independent field of study in the world of Islam. In addition to translating several philosophical works into Arabic, he made great efforts in order to introduce and reveal the coordination between rational thinking and Islamic teachings. Although some consider al-Kindi to be a follower of Judaism or Christianity, available evidence indicates his belief in Islam. Moreover, there are different ideas regarding his kalami views. Some believe that he was a follower of Abu Hanifah; some view him as a Shi‘ite philosopher, and some consider him to be associated with the Mu‘tazilite school of thought. A study of available proofs demonstrates that there are several religious and historical reasons suggesting his attachment to each of these schools. However, meticulous scrutiny reveals that he followed a particular kind of Shi‘ism which was prevalent in his own time called “Muhibbi Shi‘ism” and the “Mu‘tazilite School of Baghdad”. A synthesis of these two trends demonstrates that he was a believer in a religious school called the Mu‘tazilite Shi‘ism.