مطالعۀ تطبیقی خویشاوندی روایات «اسکندر مقدونی» و «کوش پیلدندان»
الموضوعات : پژوهشهای ادبیات کلاسیک ایران
مژده حاج احمدی پور رفسنجانی
1
,
فرزاد قایمی
2
,
مجید هوشنگی
3
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: ادبیات تطبیقی, اقتباس, کوش, اسکندر و کوشنامه.,
ملخص المقالة :
ادبیات تطبیقی، رویکردی پژوهشی در دوره معاصر است که به مقایسه، بررسی و تحلیل آثار ادبی و در مفهوم توسعیافتۀ آن، آثار هنریِ ملل و فرهنگهای مختلف پرداخته و تشابهات و تفاوتهای این آثار، همچنین تأثیرات و تبادلات ادبی و فرهنگی ملل را میکاود. این علم یا رشته بر آن است که «خودی» را در آینۀ «دیگری» ببیند و بشناسد. این مسئله، ناقدان ادبی را بر آن داشت تا با بررسی آثار ادبی در ارتباط با یکدیگر، به فهم تکاملی و تطبیقی از نشانههای متن دست یابند. از سوی دیگر «کوشنامه»، روایت «کوش پیلدندان»، قهرمانی شوم و اهریمنی در حماسههای ایرانی است که در بررسی تطبیقی آن، بسامد تشابهات و همسانیهای روایت کوش با اسکندر مقدونی در روایات اساطیری- تاریخی با تباری غیر ایرانی، ذهن ناقدان را بر آن وامیدارد که به بررسی لایهها و شاخصهای خویشاوندی این دو روایت و سرفصلهای اصلی و مبنایی آن بپردازد. از اینرو این پژوهش تلاش کرده است تا با روش توصیفی- تحلیلی و بررسی تطبیقی آنها، به کشف نظام دلالتهای دو متن بپردازد. از نتایج این پژوهش برمیآید که این دو داستان به سبب همسویی و همپوشانی در ساحتهایی چون شخصیتپردازی، کنشگری، تبیین حالات و ورود به روایتهای یکدیگر، بیشک در یک نظام تأثیر و تأثری واقع شدهاند و این تأثیرپذیری از روایت اسکندر به کوش، بیشتر موضوعیت دارد و میتوان در بخشهای متعددی، شخصیت کوش به عنوان قهرمانی ایرانی را بازتابی استحاله شده از شخصیت اسکندر غیر ایرانی دانست و روایت آن را دگردیسی گزینشی از مجموعهای از دادههای منتشر در ادب عامه و روایات مکتوب اسکندر تلقی کرد.