بَداء در فلسفه ملاصدرا
الموضوعات : ملاصدراپژوهی و اندیشۀ حکمت متعالیه
1 - دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: بداء, کتاب محو و اثبات, قضا, علم پیشین الهی,
ملخص المقالة :
یکی از آموزههای مهم اسلامی که در احادیث امامان شیعه (علیهمالسلام) بطور خاص مطرح شده، آموزة «بداء» است. «بداء» در لغت بمعنای ظهورِ بعد از خفا و علمِ پس از جهل است و به این معنا، بهاتفاق عقل و نقل، محال است به خداوند نسبت داده شود. بنابرین پرسش اینست که در روایات اسلامی بداء به چه معنا و چگونه به خدا نسبت داده شده است؟ اندیشمندان شیعی پاسخهایی گوناگون به این پرسش دادهاند. نوشتار پیش رو به گزارش و سنجش نظریة ملاصدرا میپردازد. نظریة او درباب بداء، درون نظریة جامعتر او درباب علم الهی جای میگیرد. بر اساس این نظریه، علم پیشین الهی چهار مرتبه دارد: 1) عنایت که عین ذات خداوند، و از اینرو، ثابت است؛ 2) قضا که عین عقول، و بهمین دلیل، ثابت است؛ 3) قدر که علم نفوس فلکی است و بخشی از آن ثابت و بخشی متغیر است. از نظر ملاصدرا، بداء در همین بخشِ متغیرِ قدر رخ میدهد. بنابرین، پاسخ ملاصدرا به مسئلة بداء مبتنی بر طبیعیات قدیم و نظریة افلاک است؛ نظریهیی که دستکم در پارادایم معرفتی معاصر، پذیرفتنی نیست. بنابرین، بر حکمای نوصدرایی واجب است که با پیراستن این نظریه از مقدمات طبیعیاتی و فلکی، آن را بازسازی کنند و راه این بازسازی آنست که بدون استفاده از مفهوم «نفس فلکی»، طبقهیی از مجردات اثبات شود که مقهورِ عقول طولی و عرضی، و قاهر بر طبیعتند و نسبت به رخدادهای عالم ماده، پیشآگاهی ناقص متغیر دارند. همین پیشآگاهی مصحّح بداء خواهد بود.