نقد ایدۀ بیطرفی حکومت در آرای «رونالد دورکین»
الموضوعات : پژوهش سیاست نظری
افشین خاکباز
1
,
سید علیرضا حسینی بهشتی
2
,
سيدعلي محمودي
3
1 - دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس، ایران
2 - استادیار گروه علوم سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس
3 - استاد گروه علوم سیاسی، دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه
الکلمات المفتاحية: رونالد دورکین, بیطرفی حکومت, خودفرمانی, اصالت, پدرسالاری.,
ملخص المقالة :
یکی از مفاهیم اساسی که اندیشمندانی را که در چارچوب لیبرالیسم سخن میگویند به گروههای مختلف تقسیم میکند، خودفرمانی و حدود و ثغور آن است. از جمله میتوان به تقسیمبندی میان حامیان بیطرفی و کمالگرایی حکومت، یا به عبارت دیگر طرفداران عدم دخالت یا دخالت حکومت در قبال برداشتهای مختلف از زندگی نیک اشاره کرد که اندیشمندان لیبرال را از نظر حد و مرزی که برای آن قائلند، در دو اردوگاه متفاوت جای میدهد. «دورکین»، نظریۀ برابری خود را بر دو اصل دغدغه و احترام برابر و مسئولیت ویژه مبتنی ساخته و بیطرفی حکومت و خودفرمانی را از این دو اصل استخراج میکند. او نیز همچون بسیاری از اندیشمندان حامی بیطرفی حکومت، برای خودفرمانی نقش مهمی قائل است؛ ولی به خودفرمانی تمامعیار قائل نیست و برای آن حد و مرزی قائل است. او به تمایز میان خودفرمانی و اصالت قائل است و برای خودفرمانی، دایرهای محدودتر از اصالت در نظر میگیرد. دورکین ضمن مخالفت با اتخاذ سیاستهای پدرسالارانه از طرف حکومت، دخالت حکومت در حوزههای مختلف حیات سیاسی و اجتماعی را یکسره نفی نمیکند و چنین دخالتهایی را تاحدی ضروری و اجتنابناپذیر میداند. مقالۀ حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی انتقادی مفهوم خودفرمانی و جایگاه آن در منظومۀ فکری دورکین میپردازد و میکوشد به این پرسش پاسخ دهد که خودفرمانی و به تبع آن بیطرفی در اندیشۀ دورکین، چه جایگاهی دارد. در نهایت این مقاله نتیجه میگیرد که هرچند محدودیت خودفرمانی در آرای وی، بهویژه در رابطه با برابری در منابع، بیش از چیزی است که اذعان میکند و نگاه پدرسالارانه در بخشهایی از نظریۀ برابری منابع وی به چشم میخورد.