خوانشي فلسفي از ساحت اجتماعي انسان كامل در نهج البلاغه (با رويكرد حكمت متعاليه)
الموضوعات :سیدمحمدعلی میردامادی 1 , سیدمهدی امامی جمعه 2 , مجید صادقی حسن آبادی 3
1 - دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
2 - استاد گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
3 - دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
الکلمات المفتاحية: ساحت اجتماعي انسان كامل, نهجالبلاغه, حكمت متعاليه, خلافت, جامعة متعاليه,
ملخص المقالة :
هدف اين مقاله دستيابي به تصويري كلي از ساحت اجتماعي انسان كامل با تتبع ميان عبارات نهجالبلاغه و تحليل حكمي آنها با مباني حكمت متعاليه است. ساحت اجتماعي انسان كامل، عبارتست از ويژگيهايي از انسان كامل كه در تعامل با انسانهاي ديگر و در ساختار اجتماعي و اينجهاني او قرار دارد. معرفت انسان كامل در اين حوزه نمايانگر نقش تمدني او در جامعة انساني و در تحقق «جامعة متعاليه» خواهد بود. از ميان روشهاي مناسب براي گردآوري دادههاي تحقيق، روش موردنظر براي اين پژوهش، روش توصيفي ـ تحليلي ميباشد. بر اساس تعاليم نهجالبلاغه و مباني حكمت متعاليه، انقلاب فكري و محتوايي جامعه و هدايت آن از طريق ايجاد بيداري و شكوفايي فطري و آشكارسازي گنجينههاي عقلي انسانها، اساس و بنياد فعاليتهاي اجتماعي انسان كامل را تشكيل ميدهد كه اين امر بانضمام كمالات وجودي ديگر در انسان كامل و بحسب اطاعت و فرمانبرداري مردم، باعث تكامل و شكوفايي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي و تشكيل جامعة متعاليه ميگردد. بنابرين، محوريت و رهبري انسان كامل و فرمانبري مردم از او، اساس و مهمترين ركن تحقق آرمان جامعة متعاليه است.