سبک دلبستگی، غذاخوردن ذهن آگاهی و باورهای مادر با غذا خوردن هيجانی کودک: نقش واسطه ای تنظيم هيجان کودک
محورهای موضوعی :مهدیه سرشار 1 , شیرین زینالی 2
1 - گروه روانشناسی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
2 - گروه روانشناسی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
کلید واژه: سبک دلبستگی, غذاخوردن ذهن آگاهی, باورهای مادر, تنظيم هيجان, غذا خوردن هيجانی,
چکیده مقاله :
مشکلات غذاخوردن کودکان، به عنوان يکي از عوامل مؤثر در رشد و عملکرد، از عوامل متعدد محيطي و ارتباطي تاثير ميپذيرد. از جمله اين عوامل مي توان به مؤلفه هاي روانشناختي مادر و تنظيم هيجانات کودک اشاره نمود. بنابراين هدف اصلي اين پژوهش مدلسازي غذاخوردن کودکان هيجاني براساس متغيرهاي سبک دلبستگي، غذاخوردن ذهن آگاهي و باورهاي مادر با نقش واسطه اي تنظيم هيجان کودک بود. در اين پژوهش 250 نفر (150 نفر دختر و 100 نفر پسر) 12 و 13 ساله مدارس شهر اروميه به همراه مادرانشان انتخاب شدند و مادران پرسشنامه هاي غذاخوردن ذهن آگاهي، سبک دلبستگي و باورها را تکميل نمودند. همچنين کودکان نيز پرسشنامه هاي تنظيم هيجان و غذاخوردن هيجاني را تکميل نمودند. نتايج در بخش تحليلي داده ها با نرم افزار SPSS و Lisrel نشان داد سبک دلبستگي، غذاخوردن ذهن آگاهي و باورهاي مادر و تنظيم هيجان کودک پيش بين کننده معناداري براي غذاخوردن هيجاني کودک هستند. شاخص برازندگي تطبيقي (016/0=RMSEA) و متوسط باقيمانده استاندارد شده (95/0=CFI) مطلوب شدند. اين مدل مشخص مي کند سبک دلبستگي، غذاخوردن ذهن آگاهي و باورهاي مادر با نقش واسطه اي تنظيم هيجان کودک پيش بين کننده معناداري براي غذا خوردن هيجاني کودک است. با توجه به نتايج بدست آمده مؤلفههاي مادر و کودک در مشکلات غذاخوردن هيجاني کودک تأثير گذار است و در زمينه علل يابي و درمان غذاخوردن کودکان بايد به اين مؤلفه ها نيز توجه نمود.
Objective child eating problems, as one of the important factors that affect the development and performance of the person, is affected by many environmental and relational factors including mother psychological component and child emotion regulation. The main purpose of this study was to develop the modelling of child emotional eating based on attachment style, mindfulness eating, and mother beliefs with mediating role of child emotion regulation. Method: The participants of this study were 250, 11-12 year students (100 male and 150 female) studding in Urmia schools with their mothers. Mothers completed the attachment style, mindfulness eating and mother beliefs questionnaires and children completed emotional eating and emotion regulation questionnaires. Results: The results of the data analysis with SPSS and Lisrel revealed that due to attachment style, mindfulness eating, mother beliefs and child emotion regulation can significantly predict child emotional eating. The Root Mean Square Error of Approximation (RMSEA = 0.016) and the Comparative Fit Index (CFI = 0.95) were optimal. Conclusion: This model determines that mother and child components affected child emotional eating and these elements should be taken into consideration in dealing with the causes and treating child emotional eating.