تحلیلی از چرایی پیدایش فلسفه در یونان باستان
الموضوعات : Geneology of philosophical schools and Ideas
1 - استاد گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: فلسفه, دین, یونان باستان, ادیان شرقی, پرسشهای بنیادین فکری,
ملخص المقالة :
بسیاری از مورخان غربی فلسفه، مدعیند که «فلسفه» نخستینبار، در قرن هفتم تا ششم پیش از میلاد، در یونان باستان بوجود آمد. سؤال اینجاست که چرا آنچه امروزه «فلسفه» خوانده میشود، اولینبار در یونان باستان و مغربزمین بوجود آمد؟ پاسخ نوشتار حاضر به این پرسش، بر کاستیهای دین یونان باستان بعنوان عاملی تعیینکننده برای پیدایش فلسفه در یونان باستان تمرکز دارد. اندیشۀ محوری در این پاسخ اینست که فرهنگ دینی یونان باستان، بواسطۀ فقر در جهانبینی، معرفتشناسی، اخلاق، کیهانشناسی و هستیشناسی، و نیز بدلیل محدودیتهای در موضوع، روش و غایت، شرایط و زمینه را برای پیدایش و طرح پرسشهایی بنیادین فراهم ساخت که برای آن دین بیگانه بودند و طبیعتاً برای آنها پاسخی نداشت. فلسفه آمد تا به این پرسشها پاسخ دهد. بر مبنای رویکرد این پژوهش، اگر بجای آن دین فقیر و حداقلی، دین دیگری در یونان باستان وجود میداشت که: 1) دارای جهانبینی، نظام معرفتشناسی، اخلاق، کیهانشناسی و هستیشناسی بود، 2) در روش، موضوع و غایت نیز با پرسشهای فوق بیگانه نبود، و 3) از امکانات تصوری و تصدیقی لازم برای تأمل پیرامون آن پرسشها برخوردار بود، یونانیان باستان هم از فلسفه ـیا دستکم آن بخش از فلسفه که به آن پرسشها میپرداختـ بینیاز میشدند.