تحلیل ریشههای نوافلاطونی/ مسیحی شکلگیری حق حاکمیت انسان در عصر رنسانس
الموضوعات : Research in Theoritical Politicsکامیار صفایی 1 , سیدعلیرضا حسینی بهشتی 2
1 - دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس
2 - استادیار گروه علوم سياسي، دانشگاه تربيت مدرس
الکلمات المفتاحية: داوری, سلسلهمراتب, حاکمیت, مارسیلیو فیچینو و پیکو دلا میراندولا. ,
ملخص المقالة :
موضوع اساسی مقاله حاضر، یافتن ریشههای شکلگیری حق حاکمیت انسان در عصر رنسانس و به ویژه در اندیشۀ دو تن از متفکران نوافلاطونی این دوره یعنی «مارسیلیو فیچینو» و «پیکو دلا میراندولا» است. دو مفهوم اساسی نیز که برای نشان دادن انتقال حق حاکمیت به انسان مورد بحث قرار گرفتهاند، مفاهیم «داوری» و «سلسلهمراتب» است. انتخاب مفهوم سلسلهمراتب بدین سبب است که این دو متفکر، ابتدا به بیان سلسلهمراتب هستی پرداخته و سپس در تضاد با نوافلاطونیان پیشین، انسان را از این سلسلهمراتب متصلب رهانیده اند. اما پرداختن به مفهوم الهیاتی داوری از آن رو ضروری است که میراندولا بیان میدارد که آدمی میتواند به جایگاه یکی از فرشتگان آسمانی یعنی «ترون» برسد که نماد داوری الهی است. اما مفهوم داوری، خود خاستگاه الهیاتی مفهوم حاکمیت مدرن است. در نتیجه میتوان گفت که برخورداری آدمی از حق داوری در اندیشۀ فیچینو و میراندولا که ناشی از رهایش او از سلسلهمراتب هستی و دستیابی به جایگاه «ترون» است، به معنای برخورداری او از حق حاکمیت خواهد بود.